با دادن پیام، ارسال کارت، مشاهده پروفایل و افزودن هر فرد به لیست دوستان به شما امتیاز داده خواهد شد
- میزان امتیازی که افزوده میشود بستگی به لول فردی دارد که برای او پیام میفرستید
هرچه لول او بالا تر باشد شما امتیاز بیشتری میگیرد
- امتیاز های دریافتی شما بر اساس میزان علاقه مندی شما به لول ، پوینت و لیدر بورد تقسیم خواهد شد -
- روش تقسیم هر امتیاز دریافتی و یا اعتبار های گوهر بسته به میزان لایک شما به پوینت، لول و لیدر بورد دارد
- علاوه بر ارسال پیام شما میتوانید امتیاز های خود را با خرید آنلاین امتیاز جبران کنید
- یرای افزایش امتیاز در مورد دلخواه شما میتوانید مورد دلخواه را بیشتر دوست داشته باشید -
با فعال کردن بازی، نواری در بالای صفحه به شما وضعیت امتیازهایتان را نمایش میدهد اما برای مشاهده امتیازات و رده بندی های کامل خود با فشردن دکمه "اطلاعات کامل بازی" وارد صفحه اطلاعات بازی شوید و امتیاز های خود را مشاهده یا تبدیل نمایید
امتیازات پوینت برای شما این کاربرد را دارند که میتوانید با پوینت خودتان وقتی به مقدار معینی برسد اشتراک ویژه خریداری نمایید
امتیازات لول برای شما این کاربرد را دارند که هرچه لول شما بالاتر باشد، افراد با ارسال پیام یا کارت یا افزودن شما به لیست دوستانشان امتیاز بیشتری دریافت میکنند
امتیازات لیدر بورد برای شما این کاربرد را دارند در جدول 100 کاربر برتر سایت قرار میگیرد و در صورتی که امتیاز شما بالاتر باشد در صفحه اول سایت در جدول 10 کاربر برتر سایت نمایش داده خواهید شد
اعتبار گوهر که هر روز به ازای ورود به گوهردشت به شما داده میشود در صفحه اطلاعات بازی قابل تبدیل به پوینت، لول و لیدر برد است
قطعه گم شده تنها نشسته بود ... در انتظار کسی که از راه برسد و او را با خود جایی ببرد
بعضی ها با او جور در می آمدند ...
اما نمی توانستند قل بخورند
بعضی دیگر قل می خوردند اما جور در نمی آمدند
یکی از جور در آمدن چیزی نمی فهمید
دیگری از هیچ چیز چیزی نمی فهمید
یکی زیادی ظریف بود
و تالاپی پایین افتاد ...
یکی او را می ستود ... و می رفت پی کارش
بعضی ها بیش از اندازه قطعه گم شده داشتند
بعضی بیش از اندازه قطعه داشتند تکمیل تکمیل !
او یاد گرفت که چگونه از چشم حریص ها خود را پنهان کند
باز هم با انواع دیگری روبه رو می شد بعضی خیلی ریزبین بودند
بعضی ها در عالم خودشان بودند و بی خیال می گذشتند
سلام !
v
فکر کرد برای توجه دیگران خود را بیاراید ...
فایده ای نداشت
این بار پر زرق و برق شد اما با این کار خجالتی ها از سر راهش فرار کردند v
عاقبت یکی پیدا شد که کاملا جور در می آمد !
اما ناگهان ... قطعه گم شده شروع کرد به رشد کردن !
و رشد کرد
- من نمی دانستم تو رشد می کنی قطعه گم شده جواب داد : "من هم نمی دانستم."
- میروم پی قطعه گم شده خودم، که بزرگ هم نمی شود ...
روزها گذشت تا یک روز، کسی آمد که با دیگران فرق داشت قطعه گم شده پرسید : "از من چه می خواهی ؟" - هیچ - به من چه احتیاجی داری ؟ - هیچ قطعه گم شده باز پرسید : "تو کی هستی ؟" دایره بزرگ گفت : "من دایره بزرگم."
قطعه گم شده گفت : "به گمانم تو همان کسی باشی که مدتهاست در انتظارش هستم. شاید من قطعه گمشده تو باشم" دایره بزرگ گفت : " اما من قطعه ای گم نکرده ام و جایی برای جور در آمدن تو ندارم" قطعه گم شده گفت : "حیف ! خیلی بد شد. چه قدر دلم می خواست با تو قل بخورم ..." دایره بزرگ گفت : "تو نمی توانی با من قل بخوری. ولی شاید خودت بتوانی تنهایی قل بخوری"
- تنهایی ؟ نه، قطعه گمشده که نمی تواند تنهایی قل بخورد دایره بزرگ پرسید : "تا به حال امتحان کرده ای ؟" قطعه گم شده گفت :"آخر من گوشه های تیزی دارم. شکل من به درد قل خوردن نمی خورد" دایره بزرگ گفت : "گوشه ها ساییده می شوند و شکل ها تغییر می کنند خب، من باید بروم. خداحافظ ! شاید روزی به همدیگر برسیم ..." و قل خورد و رفت
قطعه گم شده باز تنها ماند مدتی دراز در همان حال نشست
آن وقت ... آهسته ... آهسته ... خود را از یک سو بالا کشید ...
تلپی افتاد
باز بلند شد ... خودش را بالا کشید ... باز تالاپ ... شروع کرد به پیش رفتن ...
و به زودی لبه هایش شروع کرد به ساییده شدن ... آن قدر از جایش بلند شد افتاد بلند شد افتاد بلند شد افتاد
تا شکلش کم کم عوض شد ...
حالا به جای اینکه تلپی بیفتد، بامپی می افتاد ... و به جای اینکه بامپی بیفتد، بالا و پایین می پرید ... و به جای اینکه بالا و پایین بپرد، قل می خورد و می رفت ... نمی دانست به کجا، اما ناراحت هم نبود