×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

سراب زندگی

× امروز اولین روز از سال 1390 هست به امید خدا شروع میکنیم
×

آدرس وبلاگ من

sarab1390.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/hayat new

چه غریب ماندی ای دل ! نه غمی ، نه غمگساری

چه غریب ماندی ای دل ! نه غمی ، نه غمگساری

نه به انتظار یاری ، نه ز یار انتظاری

غم اگر به كوه گویم بگریزد و بریزد

كه دگر بدین گرانی نتوان كشید یاری

چه چراغ چشم دارد دلم از شبان و روزان

كه به هفت آسمانش نه ستاره ای ست باری

دل من ! چه حیف بودی كه چنین ز كار ماندی

چه هنر به كار بندم كه نماند وقت كاری

نرسید آن كه ماهی به توپرتوی رساند

دل آبگینه بشكن كه نماند جز غباری

همه عمر چشم بودم كه مگر گلی بخندد

دگر ای امید خون شو كه فرو خلید خاری

سحرم كشیده خنجر كه : چرا شبت نكشته ست

تو بكش كه تا نیفتد دگرم به شب گذاری

به سرشك همچو باران ز برت چه بر خورم من؟

كه همچو سنگ تیره ماندی همه عمر بر مزاری

چو به زندگانی نبخشی تو گناه زندگانی

بگذار تا بمیرد به بر تو زنده واری

نه چنان شكست پشتم كه دوباره سر بر آرم

منم آن درخت پیری كه نداشت برگ و باری

سر بی پناه پیری به كنار گیر و بگذر

كه به غیر مرگ دیگر نگشایدت كناری

به غروب این بیابان بنشین غریب و تنها

بنگر وفای یاران كه رها كنند یاری

دوشنبه 19 اردیبهشت 1390 - 9:42:06 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
آمار وبلاگ

17521 بازدید

14 بازدید امروز

1 بازدید دیروز

15 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements